استاد، گروه روانشناسی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایران
چکیده: (380 مشاهده)
مقدمه و هدف: گرایش به مصرف مواد در نوجوانان تبدیل به یک مسئله مهم در سطح فردی-اجتماعی شده است و فرد مبتلا به اعتیاد هزینههای گزافی برای خانواده، سیستم آموزش و بهداشت بدنبال دارد. بنابراین این مطالعه با هدف بررسی روابط ساختاری گرایش به مصرف مواد بر اساس بدفتاری دوران کودکی و سبکهای فرزندپروری با نقش میانجی تکانشگری در نوجوانان انجام گرفت.
روش کار: روش این این مطالعه همبستگی از نوع مدلیابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش دانشآموزان مشغول به تحصیل در مدارس متوسطه اول و دوم در سال تحصیلی 1402-1401 بود؛ که از میان آنها 210 دانشآموز به روش نمونهگیری خوشهای انتخاب شدند. دادهها بوسیله پرسشنامه بدرفتاری دوران کودکی فیدل(1989)، پرسشنامه سبکهای فرزندپروری بامریند(1973)، پرسشنامه تکانشگری بارت(1995) و پرسشنامه گرایش به مصرف مواد فرجاد(1385) جمع آوری شد. دادهها با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و مدلیابی معادلات ساختاری در نرم افزار Spss-25 و Lisrel8.8 تجزیه و تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج نشانداد اثر مستقیم متغیرهای بدرفتاری دوران کودکی(36/0B=؛01/0>P)، سبک فرزند پروری سهل گیرانه(17/0B=؛ 01/0>P) و استبدادی(14/0 B=؛01/0>P) بر گرایش به مصرف مواد و تکانشگری مثبت و معنی دار و اثر مستقیم سبک فرزند پروری مقتدرانه(13/0-B=؛01/0>P) بر گرایش به مصرف مواد و تکانشگری منفی و معنیدار است. همچنین متغیر تکانشگری(26/0B=؛01/0>P) بر گرایش به مصرف مواد نیز اثر مثبت و معنی دار داشت. شاخص نیکویی برازش (GFI) برابر 87/0و شاخص ریشه میانگین مربعات خطا برابر (RMSEA) 045/0 میباشد.
نتیجه گیری: بدرفتاری و سبک های فرزندپروری سهل گیرانه و استبدادی همراه با تکانشگری می توانند گرایش به مصرف مواد را در فرد به وجود بیاورند. توجه والدین در بهکار بردن سبک تربیتی مناسب و شناسایی صفت تکانشگری در نوجوانان میتواند از گرایش به مصرف مواد در نوجوانان پیشگیری کند.
نوع مطالعه:
پژوهشي-کامل |
موضوع مقاله:
روانشناسی