۹ نتیجه برای محمدیان
فرین فاطمی، مهدی محمدیان،
دوره ۴، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۷ )
چکیده
مقدمه و هدف: جراحان با توجه به ماهیت شغلی خود در معرض ریسک فاکتورهای اختلالات اسکلتی- عضلانی متعددی قرار دارند. در این ارتباط، هدف از پژوهش حاضر ارزیابی ارگونومیکی جراحان حین انجام جراحی های باز و لاپاراسکوپی و ارائه راه کارهای کاربردی ارگونومیک محیط برای کاهش ریس کفاکتورهای اختلالات اسکلتی- عضلانی در جراحان بود.روش کار: پژوهش توصیفی- مقطعی حاضر در یکی از بیمارستان های عمومی شهر تهران انجام شد. ابتدا ۸۵ مورد جراحی (باز و لاپاراسکوپی) با استفاده از دو روش Rapid Upper Limb Assessment) RULA) و Strain Index) SI ) مورد ارزیابی قرار گرفتند و پرسشنامه نوردیک با استفاده از نقشه بدن توسط جراحان تکمیل گردید. در بخش بعدی مطالعه، تجهیزات و شرایط محیطی اتاقهای جراحی مورد بررسی قرار گرفت. در نهایت، داده ها توسط نرم افزارهای Excel و SPSS تجزیه و تحلیل گردیدند.یافته ها: براساس یافته ها بیشترین ناراحتی ها در نواحی کمر و گردن به ترتیب با ۴/ ۷۶ و ۷/ ۶۴ درصد گزارش شده بودند. جراحی لاپاراسکوپی در روش RULA با ۷۲ درصد و در روش SI با ۸۶ درصد بیشترین سطح ریسک اختلالات اسکلتی- عضلانی را به خود اختصاص داد. آزمون های تحلیلی نیز اختلاف معناداری
را به لحاظ آماری بین نمره پوسچر گردن در جراحی های لاپاراسکوپی نسبت به جراحی های باز در روش RULA نشان دادند ( ۰۵ / P<۰ ). شایان ذکر است که در روش ارزیابی SI بین نمره پوسچر دست/ مچ در جراحی لاپاراسکوپی در مقایسه با جراحی های باز اختلاف معناداری مشاهده شد(p<۰/۰۵). نتیجه گیری: به طور کلی، در پژوهش حاضر امتیاز ریسک جراحی های لاپاراسکوپی بالاتر از جراحی باز به دست آمد؛ البته مغایرت های بسیاری در دستورالعمل های ارگونومیکی در هر دو نوع جراحی مشاهده گردید که بخشی از این مغایرت ها مرتبط با جراحان و بخش دیگر ناشی از تجهیزات غیر ارگونومیکی بود؛ از این رو، راه کارهای اصلاحی ارگونومیکی با اولویت جراحی های لاپاراسکوپی پیشنهاد می گردد.
فاطمه تقوی سقندیکلایی، محمود محمدیان، جمشید یزدانی چراتی، اسماعیل بابانژاد اوریمی، آریا سلیمانی،
دوره ۴، شماره ۳ - ( پاییز ۱۳۹۷ )
چکیده
مقدمه و هدف: کارکنان اتاق عمل بیمارستان به طور مداوم در معرض سطحی از بیهوش کننده ها قرا ر می گیرند. تماس مزمن با داروهای بیهوشی با اثرات مضر بهداشتی مانند اثرات عصبی، عوارض کبدی، بروز سقط خود به خودی و اختلالات مادرزادی در ارتباط می باشد. با توجه به استفاده زیاد و عوارض بیهوش کننده ایزوفلوران، مطالعه حاضر با هدف بررسی غلظت بخار ایزوفلوران در منطقه تنفسی کارکنان اتاق عمل بیمارستا نهای شهر ساری انجام شد. روش کار: در این مطالعه توصیفی- تحلیلی- مقطعی، نمونه برداری از غلظت بخارات ایزوفلوران در منطقه تنفسی کارکنان در نه اتاق عمل از سه بیمارستان شهر ساری براساس روش Occupational OSHA ۱۰۳ Safety and Health Administration به وسیله پمپ نمونه بردار فردی و لوله جاذب Anasorb ۷۴۷ انجام شد. نمونه ها با استفاده از گا ز کروماتوگرافی با دتکتور یونیزاسیون شعل های GC/FID آنالیز گردیدند و تعیین مقدار شدند.یافته ها: میانگین غلظت مواجهه کارکنان اتاق عمل با بخارات ایزوفلوران معادل ۱۷ / ۶± ۷۳ / ۳ بخش در میلیون با حداکثر ۲۵ / ۲۶ بخش در میلیون و حداقل ۰۴ / ۰ بخش در میلیون بود. غلظت بخار ایزوفلوران در هوای منطقه تنفسی کارکنان اتاق عمل از Recommended Exposure Limit REL توصیه شده توسط National Institute for Occupational Safty and Health NIOSH بیشتر بود؛ اما از OEL Occupational Exposure Limitپیشنهادشده توسط مرکز سلامت محیط و کار ایران کمتر بود. شایان ذکر است که بین میانگین غلظت مواجهه و طول دوره عمل با مدت زمان نمونه برداری رابطه معنادار و معکوسی به دست آمد؛ اما بین میانگین ها در دو موقعیت دور و نزدیک تفاوت معناداری مشاهده نشد. نتیجه گیری: نتایج به دست آمده از این مطالعه نشان دادند که مواجهه کارکنان اتاق عمل با بخارات ایزوفلوران از برخی از حدود مجاز پیشنهادی بیشتر می باشد. همچنین، بر مبنای نتایج می توان گفت که شرایط متفاوت جراحی ها، اتاق عمل و مدت زمان عمل جراحی از مؤثرترین عوامل غلظت بخار ایزوفلوران در اتاق عمل می باشند.
محمود محمدیان، اسماعیل بابانژاد، جمشید یزدانی چراتی، یحیی اسفندیاری، سلاله رمضانی،
دوره ۵، شماره ۴ - ( زمستان ۱۳۹۸ )
چکیده
مقدمه و هدف: ارزیابی خطر مواد سمی و شیمیایی، مهندسین بهداشت حرفهای را قادر میسازد تا تصمیمهای مناسبی را در ارتباط با برنامهریزی اقدامات کنترلی در محیط کار اتخاذ نمایند. مواجهه با فیوم کل و منگنز در فرایندهای جوشکاری، اثرات عصبی زیانآوری را برای سـلامت جوشـکاران به همراه دارد. در این ارتباط، پژوهش حاضر بهمنظور ارزیابی غلظت و تعیین ریسک مواجهه جوشکاران با فیوم کل و منگنز در یک صنعت فلزی در سال ۱۳۹۸ انجام شد.
روش کار: در مطالعه توصیفی- تحلیلی- مقطعی حاضر، نمونهبرداری از فیومهای جوشکاری در منطقه تنفسی ۳۵ نفر از جوشکاران توسط فیلتر و سیکلون انجام شد و با بهرهگیری از روش وزنی، غلظت فیومها تعیین گردید. نمونهها براساس روش NIOSH ۷۳۰۱ با استفاده از دستگاه ICP-OES (Inductively Coupled Plasma-Optical Emission Spectrometry) برای تعیین غلظت منگنز موجود در فیوم تجزیه شدند. خطر مواجهه بهداشتی کارگران مواجههیافته با فیوم جوشکاری نیز با استفاده از روش توصیهشده توسط انجمن ایمنی و بهداشت سنگاپور بررسی گردید. تجزیه و تحلیل آماری دادهها با کاربرد نرمافزار MINITAB ۱۷ در سطح معناداری ۰/۰۵ انجام شد.
یافتهها: میانگین غلظت فیوم کل و منگنز تولیدی در فرایند جوشکاری قوس الکتریکی با الکترود پوششدار (SMAW) (Shielded metal arc welding) بهترتیب معادل ۱/۶۷±۹/۵۶ و ۰/۰۸±۰/۴۵ میلیگرم بر متر مکعب ارزیابی شد که این مقدار برای فیوم کل و منگنز بهترتیب حدود ۲ و ۲۲ برابر حد مجاز توصیهشده توسط انجمن متخصصان بهداشت صنعتی آمریکا میباشد. نتایج ارزیابی خطر نشان دادند که میانگین سطح خطر مواجهه با فیوم کل و فیوم منگنز برای جوشکاران بهترتیب در رتبه متوسط و زیاد قرار دارد.
نتیجهگیری: با توجه به گستردگی سطح خطر مواجهه با منگنز موجود در فیومهای جوشکاری برای جوشکارن این صنعت فلزی، انجام اقدامات پیشگیرانه نظیر روشهای کنترل مهندسی و مدیریتی جهت کاهش مواجهه توصیه میگردد.
آیت رحمانی، طالب عسکری پور، حامد آقائی، محمد ابراهیم غفاری، مهدی محمدیان مستان آباد، محمد علی جلیلوند، حسن ایروانی، الهه کاظمی، امیر عابدین درکوش،
دوره ۵، شماره ۴ - ( زمستان ۱۳۹۸ )
چکیده
مقدمه و هدف: درک فراگیران از محیط یادگیری، نقشی حیاتی در فرایند آموزش، سرزندگی تحصیلی (Academic buoyancy) و عملکرد تحصیلی آنها دارد. در این ارتباط، مطالعه حاضر با هدف بررسی قابلیت تبیین سرزندگی و عملکرد تحصیلی دانشجویان رشتههای بهداشت دانشگاه علوم پزشکی سمنان براساس درک آنها از محیط یادگیری انجام شد.
روش کار: جامعه آماری پژوهش توصیفی- همبستگی حاضر را تمامی دانشجویان رشتههای بهداشت شاغل به تحصیل در دانشگاههای علوم پزشکی سمنان در سال تحصیلی ۹۸-۱۳۹۷ تشکیل دادند. حجم نمونه در این مطالعه معادل ۱۳۸ نفر برآورد گردید که این افراد با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی سیستماتیک انتخاب شدند. برای گردآوری دادهها از پرسشنامه سنجش محیط آموزشی داندی (DREEM: Dundee Ready Education Environment Measure) و پرسشنامه سرزندگی تحصیلی و نمره معدل تحصیلی استفاده گردید. برای تحلیل دادهها از آزمونهای رگرسیون ساده و چندگانه استفاده شد.
یافتهها: نتایج بهدستآمده نشان دادند که ۱/۱۶ درصد (۲۷/۲۱۲=F، ۰/۴۰۸=R، ۰/۱۶۷=R۲، ۰/۱۶۱=R۲ تعدیلشده، ۰۰۱/۰>P) از واریانس سرزندگی تحصیلی از طریق نمره کلی درک دانشجویان از محیط یادگیری (Students’ Perception of Learning Environment) قابل تبیین میباشد. همچنین براساس ضرایب رگرسیونی میتوان بیان نمود که خردهمقیاس درک دانشجویان از جو آموزشی نقش معناداری در تبیین سرزندگی تحصیلی داشته است. در این مطالعه ۱۳/۳درصد (۲۱/۹۷۱=F، ۰/۳۷۳=R، ۰/۱۳۹=R۲، ۰/۱۳۳=R۲ تعدیلشده، ۰۰۱/۰>P) از واریانس عملکرد تحصیلی از طریق نمره کلی درک دانشجویان از محیط یادگیری قابل تبیین بود و خردهمقیاسهای "درک دانشجویان از یادگیری" و "شرایط اجتماعی آموزش" نقش معناداری در تبیین عملکرد تحصیلی داشتند.
نتیجهگیری: با توجه به نقش مثبت درک از محیط یادگیری در تبیین سرزندگی و عملکرد تحصیلی، انجام ارزیابیهای جامع، تشخیص نقاط قوت و ضعف و انجام مداخلات آموزشی بهمنظور بهبود درک دانشجویان از محیط یادگیری بسیار اهمیت دارد.
محمود محمدیان، رویان شاهپوری، اسماعیل بابانژاد، جمشید یزدانی، یحیی اسفندیاری،
دوره ۶، شماره ۱ - ( بهار ۱۳۹۹ )
چکیده
مقدمه و هدف: فرمالدئید مادهای ضدعفونیکننده و نگهدارنده است که برای حفظ و مومیاییکردن جسد استفاده میشود. آژانس بینالمللی تحقیقات سرطان (IARC: International Agency for Research on Cancer) این ترکیب را در گروه سرطانزای انسانی (A۱) طبقهبندی کرده است؛ بنابراین، هدف پژوهش حاضر بررسی میزان مواجهه با بخارات فرمالدئید در یک سالن تشریح و ارتباط آن با عوامل محیطی است.
روش کار: این پژوهش توصیفی در بهار و تابستان ۱۳۹۸ در سالن تشریح دانشگاه علوم پزشکی مازندران انجام شد. بهمنظور نمونهبرداری و تجزیه نمونهها با استفاده از روش نایوش ۳۵۰۰ تعداد ۳۶ نمونه هوا در ارتفاع ۱/۵ متری از سطح زمین با ایمپینجر برداشت و با دستگاه اسپکتروفتومتر در طول موج ۵۸۰ نانومتر تحلیل شد. در طول نمونهبرداری عوامل محیطی مؤثر بر آلایندههای هوا ثبت شد.
یافتهها: نتایج نشان داد حداقل، میانگین و حداکثر غلظت فرمالدئید بهترتیب ۰/۰۰۳۹، ۰/۲۳۳±۰/۲۲۹ و ۱/۰۹۱۸ قسمت در میلیون (PPM: Part Per Million) قسمت هوا بود. میانگین غلظت فرمالدئید از حدود مجاز توصیهشده (Recommended Exposure Limit (REL مؤسسه ایمنی و بهداشت شغلی آمریکا بیشتر ولی از حدود مجاز شغلی کشور کمتر است. همچنین بین میانگین غلظت در ایستگاههای نزدیک به جسد و دور از آن اختلاف معناداری وجود داشت (p=۰/۰۰۱). بین عوامل محیطی مانند دما، رطوبت، سرعت جریان هوا در محیط و میزان جریانهای ورودی با غلظت فرمالدئید رابطه معنیداری وجود ندارد.
نتیجهگیری: غلظت بخارات فرمالدئید در هوای محیط سالن تشریح میتواند از حدود مجاز فراتر رود؛ بدین معنا که کارکنان، دانشجویان و مدرسان سالن تشریح بهطور مداوم در تماس با غلظتهای بالای بخارات فرمالدئید و درنتیجه احتمال ابتلا به عوارض آن هستند؛ بنابراین، انجام اقدامات کنترل فنی و مهندسی و مدیریتی برای کاهش غلظت بخارات فرمالدئید در هوای اتاق تشریح پیشنهاد میشود.
محمود محمدیان، هادی نادری، سید نورالدین موسوی نسب، هادی محمودی شرفه، علی رفیعی، محمد دستورانی،
دوره ۶، شماره ۳ - ( پاییز ۱۳۹۹ )
چکیده
مقدمه و هدف: BTEX ازجمله مهمترین آلایندههای ترکیبات آلی است که در ترکیبات رنگ وجود دارد و اثرات سمی آن بهخوبی شناخته شده است. هدف این مطالعه ارزیابی ریسک بهداشتی مواجهه کارکنان واحد رنگ یک کارخانه دوچرخهسازی با ترکیبات BTEX و ارائه راهکارهای کنترلی است.
روش کار: در این مطالعه توصیفی مقطعی ۴۸ نمونه از مواجهه فردی کارکنان در دو فصل زمستان و بهار از شش بخش واحد رنگ یک کارخانه دوچرخهسازی، با استفاده از روش NIOSH ۱۵۰۱ جمعآوری و سپس با استفاده از دستگاه GC-FID تعیین مقدار شد و ریسک مواجهه آنها با روش EPA ارزیابی شد.
یافتهها: ریسک سرطانزایی بنزن و اتیل بنزن در تمام بخشها بیش از حد قابل قبول آژانس حفاظت از محیطزیست ایالاتمتحده بود. بخش کابین رنگسازی بیشترین ریسک سرطانزایی را داشت که مواجهه با بنزن در ۲/۸ نفر و اتیل بنزن در ۱/۲ نفر در هر ۱۰۰۰ نفر بود. ریسک غیرسرطانی بنزن در تمامی بخشها، تولوئن در کابین رنگ آستر، پولیشکار و کابین رنگ رویه و زایلن در کابین رنگسازی و آبشار رنگ بیش از حد مجاز بود.
نتیجهگیری: با توجه به بالابودن ریسک سرطان بنزن و اتیل بنزن در تمام بخشها و همچنین بالابودن ریسک غیرسرطان برخی ترکیبات BTEX در برخی بخشها و در کل با توجه به حضور همزمان همه آلایندههای سنجیدهشده در یک محل، تمام بخشهای واحد رنگ به بهسازی محیط کار مانند کنترلهای فنی مهندسی و اصلاح رویههای کاری نیاز دارد.
محمود محمدیان، مهدی قربانیان، الهام رحمان زاده، جمشید یزدانی چراتی، اسماعیل بابانژاد، سپیده کمالی،
دوره ۷، شماره ۳ - ( پاییز ۱۴۰۰ )
چکیده
مقدمه و هدف: آمونیاک گازی بیرنگ با بویی تند و خورنده است که باعث ایجاد آسیبهای جدی برای سلامت انسان و محیطزیست میشود. آمونیاک در داروسازی، دباغی و صنایع مرتبط با نقرهکاری آینهها و همچنین تولید مواد منفجره نظامی کاربرد دارد. هدف از انجام این مطالعه، بررسی کارایی جاذب ارزانقیمت حاصل از پوست گردو در جذب سطحی آمونیاک از آب و پارامترهای مؤثر بر آن است.
روش کار: در این مطالعه که از نوع نیمهتجربی مداخلهای بود، از زغال پوست گردو استفاده شد و اثر متغیرهای دمای کربونیزاسیون، pH، غلظت آمونیاک، دُز جاذب و زمان تماس در جذب سطحی آمونیاک از محیط آبی بررسی شد. اندازهگیری غلظت آمونیاک با دستگاه اسپکتروفتومتر در طول موج ۶۴۰ نانومتر انجام شد؛ بهطوریکه بیش از ۷۱۲ نمونه برای انجام این مطالعه تحلیل شد.
یافتهها: در این مطالعه بیشترین کارایی حذف آمونیاک از محیط آبی در pH بهینه ۸، دمای کربونیزاسیون ۸۵۰ درجه سانتیگراد و دُز جاذب ۲۰ گرم بر لیتر حاصل شد. با توجه به ظرفیت جذب بهدستآمده، غلظت بهینه برای حذف آمونیاک ۶۰ میلیگرم بر لیتر در نظر گرفته شد. نتایج نشان داد آزمایشها از ایزوترم فروندلیچ (۰/۹۹۴۹=²R) پیروی میکند. همچنین مطالعات سینتیکی همبستگی بیشتری با معادله درجه یک داشت.
نتیجهگیری: بر مبنای نتایج حاصل از این مطالعه میتوان اظهار داشت جاذب حاصل از پوست گردو بهعنوان یک جاذب طبیعی قادر به حذف نسبتاً مطلوب آمونیاک از محیطهای آبی است و به دلیل توانایی جذب زیاد برای سایر آلایندههای زیستمحیطی نیز پیشنهاد میشود.
محمود محمدیان، محسن گرگانی فیروزجایی، جمشید یزدانی چراتی، میلاد پورانصاری، شهرام اسلامی، راضیه یوسفی نژاد، محمدرضا زارعی،
دوره ۷، شماره ۴ - ( زمستان ۱۴۰۰ )
چکیده
مقدمه و هدف: مواجهه با منگنز ناشی از فرایند جوشکاری ممکن است موجب ابتلا به بیماریهای گوناگونی شود. این مطالعه با هدف بررسی غلظت منگنز حاصل از فرایند جوشکاری در منطقه تنفسی کارگران کارخانه سولهسازی شهرستان آمل انجام شد.
روش کار: مطالعه حاضر یک مطالعه توصیفی-تحلیلی از نوع مقطعی است. ۳۵ نفر از جوشکاران کارخانه سولهساری شهرستان آمل (مورد) و ۳۵ نفر از شاغلان واحدهای اداری (شاهد) در این مطالعه شرکت کردند. غلظت ذرات قابل استنشاق و غلظت منگنز در فیومهای جوشکاری به ترتیب با استفاده از روشهای استاندارد NIOSH-۰۶۰۰ و NIOSH-۷۳۰۰ اندازهگیری شد. دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS نسخه ۲۵ و روشهای آماری توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و تحلیلی (مربع کای دو، ضریب همبستگی SPearman و آزمون رگرسیون) تجزیهوتحلیل شد.
یافتهها: میانگین مواجهه جوشکاران با ذرات قابل استنشاق و منگنز در فیوم جوشکاری به ترتیب ۱/۲±۲/۴ و ۰/۸۳±۰/۱۵ میلیگرم بر مترمکعب بود. حداکثر غلظت ذرات قابل استنشاق و منگنز در فیوم جوشکاری به ترتیب ۶ و ۳۶/۰ و حداقل ۷/۰ و ۰۴/۰ میلیگرم بر مترمکعب بود. بین میانگین غلظت ذرات و غلظت منگنز در فیوم جوشکاری در بین دو گروه کمتر و بیشتر از حد مجاز مواجهه و همچنین غلظت ذرات قابل استنشاق و غلظت منگنز در فیومهای جوشکاری ارتباط معنیداری وجود داشت (۰/۰۰۱>P).
نتیجهگیری: میزان مواجهه تمام جوشکارن با منگنز فیوم جوشکاری بیشتر از حد مجاز بوده است؛ بنابراین، انجام اقدامات کنترلی فنی، مهندسی و مدیریتی برای کاهش مواجهه با منگنز پیشنهاد میشود
مرضیه خاتونی، آروین مردان، مریم محمدیان، مریم مومنی، فاطمه توکلی،
دوره ۱۰، شماره ۴ - ( زمستان ۱۴۰۳ )
چکیده
مقدمه و هدف: مولتیپل اسکلروزیس(ام اس) یک بیماری التهابی خود ایمنی و مزمن دستگاه عصبی مرکزی می باشد که غیر قابل درمان بوده و درمان دارویی با هدف کاهش نشانه های ناتوان کننده، آهسته کردن پیشرفت بیماری و حفظ کیفیت زندگی صورت می گیرد. تبعیت از درمان دارویی یکی از مهمترین عوامل موفقیت در درمان این بیماری مزمن است که تحت تاثیر عوامل مختلفی می باشد. هدف از مطالعه حاضر بررسی ارتباط افسردگی با تبعیت دارویی در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس می باشد.
روش کار:
مطالعه حاضر یک مطالعه توصیفی- تحلیلی است که در آن ۲۰۰ بیمار مبتلا به ام اس از مرکز آموزشی- درمانی بوعلی سینا و انجمن ام اس شهرستان قزوین در سال ۱۴۰۲به روش در دسترس انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه اطلاعات جمعیت شناختی، پرسشنامه افسردگی بک(BDI) و پرسشنامه تبعیت دارویی موریسکی (MMAS-۸) جمع آوری شدند. تجزیه و تحلیل داد ه ها با استفاده از نرم افزار آماری۲۵ SPSS.V. و روش آماری رگرسیون لجستیک باینری تک متغیره و چنده متغیر انجام شد.
یافته ها : میانگین و انحراف معیار نمرات تبعیت از درمان دارویی و افسردگی به ترتیب ۶۶/۱ ± ۹۳/ ۶ و ۲۶/۱۰ ± ۱۹/ ۳۶ و در ۳/۲۳ % مشارکت کنندگان میزان تبعیت دارویی در حد پایین و افسردگی در حد متوسط (۵/۳۰ %) و شدید (۵/۶۹ % ) بود. در تجزیه و تحلیل رگرسیون چند متغیره، با افزایش نمره افسردگی، شانس عدم تبعیت از درمان به میزان ۰۷۲/۱ افزایش می یافت و بیمارانی که از افسردگی شدید تری رنج می برند تبعیت دارویی پایین تری داشتند (۰۰۱/۰ P <). همچنین شانس عدم تبعیت از درمان در بیماران تحت درمان با داروهای خوراکی در مقایسه با بیماران تحت درمان با داروهای تزریقی به میزان ۱۴۴/۲ (۰۳۹/۰ P <) و در بیماران بیکار در مقایسه با بیماران شاغل به میزان ۲۸۶/۰ بالاتر بود (۰۴۶/۰ P <).
نتیجه گیری: افسردگی تاثیر معنی دار منفی بر تبعیت دارویی بیماران مبتلا به ام اس دارد. همچنین وضعیت اشتغال و نوع دارو های تجویز شده با تبعیت دارویی رابطه دارد. لذا بایستی در هنگام طراحی مداخات آموزشی، مراقبتی و حمایتی، نقش این عوامل در نظر گرفته شود.